پست مدیر(مدیر فرانوگرا)

علمی فرهنگی آموزشی

پست مدیر(مدیر فرانوگرا)

علمی فرهنگی آموزشی

نقدی بر نقدگرایی در علوم اجتماعی

امیدوارم این عنوان را تبدیل به یک مقاله خوب بکنم چون امروز چندتا نقد دیدم که اساسشون نقد نبود بلکه استفراغ بود!!! ببخشید بی پرده گفتم.آخه من سعی می کنم مختصر و مفید بنویسم. این یادداشت جرقه ای بود در ذهنم که نخواستم خاموش بشه و سریع نوشتمش که انشاالله در اولین فرصت بصورت یک مقاله علمی درش می آورم و حتما در اختیار شما دوستان هم قرار می دم.فعلا همینو بگم که اولا تا نقد نباشه تکامل هم صورت نمی گیره.اما نقد باید چطور باشد؟ یک نقد خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟نقاد کیست؟برداشت یعنی چه؟هنجار گرایی یعنی چه؟نظریه تکامل چیه؟داروین چه گفته؟ تئوری پردازی در علوم اجتماعی چه فرایندی داره؟اصلا تئوری چیه؟ جواب این سوالا و مطالب مرتبط دیگری را انشاالله تو اون مقاله خواهید دید.

شازده کوچولو!!!

بعضی از دوستان از من می پرسن بهترین هدیه چیه؟  کتاب!!! من چیز دیگه ای بلد نیستم.خودم فقط کتاب هدیه می دم و اونایی هم که منو میشناسن هدیه شون بمن کتابه.جالبه بدونید که  به هفت نفر فقط یک کتاب هدیه داده ام.(یک عنوان کتاب)!!! علتش هم این بود که این کتاب خیلی کوچولو و ارزان قیمت و مختصر و مفیده.اسم این کتاب شازده کوچولوست.نمی خواستم کتاب معرفی کنم اما بد نیست با یه تیر دونشان زد. ما خاورمیانه ای ها تو همه چیز ادعامون میشه اما نوبت به ادبیات که میرسه دیگه به هیچکی نوبت نمی دیم.فردوسی و حافظ و سعدی و رودکی و ...    

ادامه مطلب ...

اردوی ششپیر با جمعیت جوانان قشقایی

من از هر وجب منطقه ششپیر خاطره ها داردم.آخه اونجا محل زندگی عشایری و ییلاق ماست.اصلا کلمه ششپیر با خون من عجین شده و برام یاد آور خیلی چیزهاست!!!

ادامه مطلب ...

بمناسبت روز معلم

من هم ستایشگر معلمی هستم که عشق ورزیدن را به من بیاموزد نه عشق ها را.

از همه معلمان اجازه میخام  که این روز را اول به معلم معلم های ایلم محمد بهمن بیگی و سپس به دو معلم  سخت کوش و دلسوز جناب اقای دکتر جاجرمی زاده و دکتر موقلی تبریک بگم.

خوب حالا صمیمی تر و خودمونی تر این روز را به تمام معلم های سرزمین اریایی نشینم ایران و بخصوص معلم هایی که در مقاطع تحصیلی مختلف از محمدعلی انصاری معلم سال اول دبستان تا استاد راهنمام دکتر جاجرمی زاده  تبریک می گم و این چند کلمه را هم تقدیم می کنم به همون معلمی که معلم معلم هایم بود:

به اجاقت قسم که بخارای من هم ایل من بود و به اجاقت قسم که روز تولد من هم کره اسبی را دور از مادرش بسته بودند تا شیهه بکشد و به اجاقت قسم که من هم به خاک پاک اجاق هایی قسم خوردم.

شاید تفنگ برنو نداشتیم اما قبل از اینکه قلم و کاغذ به دستم بدهند چوب و چماق دادند و شاید مادیان سفید و زین قرمز نداشتیم اسب اما سوارکار خوبی بودم و با دست های کوچکم یال بلند اسب ر به چنگ می گرفتم و خوب می جهیدم و  تند و تیز می تاختم.

اما تو ....

... چشمهایت را با اب کدامین چشمه زمزم گونه دنا شسته بودی که جور دیگر دیدی؟

دیدی که من هر چه می تازم از قافله عقب تر می مانم!!!

که اسب من هر چه می تازد گرد و غبارش روشنایی را از ایل می گیرد!!!

و ظلمت و تاریکی را به درون قره چادر ها می کشاند و چهره های پدران و مادران ایل را تیره و تار و دیده هایشان را کم سوتر می کند؟؟؟

تو عاشق پیچ و خم های قره قاج بودی اما چطور مرا عاشق پیچ و خم های الفبای عشق کردی؟

تو عاشق طغیان و تیرگی گل و لای های قره قاج بودی اما چطور مرا عاشق سفیدی رنگ گچ های سفید بر تخته های سیاه کردی؟

تو عاشق غزال های رمیده و صدای کبک ها و تیهو ها بودی اما چطورمرا عاشق بیقراری مستمع ازاد ها و صدای دلنشین معلم های ایل کردی؟

تو عشق ورزیدن را آموختی و اندیشیدن را.

روزت مبارک و سرت خوش باد.

افتتاح وبلاگ

سلام

بالاخره امروز  موفق به ایجاد وبلاگی شدم که از  مدت ها فکرشو می کردم.

امیدوارم از مطالعه این وبلاگ لذت ببرید و من هم بتونم

 مطالب مورد علاقه شما را اینجا قرار بدم.

حتما  مشارکت , پیشنهاد ها و انتقادهای شما به ارتقای کیفیت

این وبلاگ کمک خواهد کرد.